دل نوشته ی 5: غریبِ قریب
محمدعلی رجایی، نخست وزیر وقت، در مهر سال ۱۳۵۹محمدجواد تندگویان را به عنوان وزیر نفت به مجلس معرفی کرد و پس از رای اعتماد، وی اداره این وزارتخانه را بر عهده گرفت.
مهندس محمدجواد تندگویان، نهم آبان ۱۳۵۹ در حالی که برای بازدید از پالایشگاه نفت آبادان در جنوب کشور بود، در جاده ماهشهر ـ آبادان همراه معاونش و چند مهندس شرکت نفت به اسارت نیروهای ارتش رژیم بعث صدام درآمدند و به زندانهای اسیران ایرانی در عراق منتقل شدند.
برخی اسیران شهادت دادهاند که محمدجواد تندگویان تا مدتها زنده بوده و حتی از شکست حصر آبادان (مهر ۱۳۶۰) و آزادسازی خرمشهر (خرداد ۱۳۶۱) آگاهی یافته است. اما از چگونگی وضعیت اسارت و نحوه شهادت او در اردوگاههای اسرا اطلاعات دقیقی در دست نیست.
سرانجام پس از پایان جنگ تحمیلی صدام علیه ایران و تبادل اسرا و شهدا میان دو طرف، پیکر محمدجواد تندگویان که بر اثر شکنجه جان سپرده بود، به کشور بازگردانده و در آذر سال ۱۳۷۰ به خاک سپرده شد.
خاطره ای از شهید تندگویان:
هر سال بانک ملی 200 نفر از قبول شده های دانشگاه تهران رو با دقت زیاد به عنوان سهمیه انتخاب می کرد و تو مرحله بعد، یه آزمون اختصاصی می گرفت و از بینشون 7 نفر رو برای اعزام به انگلستان انتخاب می کرد.
اسم جواد جزو 200 نفر و بعد هم به عنوان نفر سوم تو هفت نفر اعلام شد.
آخرین مرحله ی اعزام، مصاحبه بود.
روز مصاحبه ازش پرسیدن:" اگه تو خیابون ها یا یکی از پارک های لندن یه دختر خانم عریان ببینی، عکس العملت چیه؟"
جواد گفت:" تو همچین موقعیتی چون امر به معروف از طرف من فایده ای نداره و نمی تونم جلوی رواج منکرات رو بگیرم، اول سعی می کنم خودمو از مسیرش دور کنم و بهش نگاه نکنم. بعدش از خدا می خواهم که کمکم کنه تا به نفسم مسلط بشم و حتی تو تصور و رویا هم بهش فکر نکنم"...
زیر برگه ی مصاحبه اش نوشته بودن:" نامبرده به علت تعصبات مذهبی شدید، صلاحیت اعزام به خارج از کشور را ندارد و حتی وجودش در میان سهمیه 200 نفری بانک نیز خالی از دردسر نیست!"...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خاطره ای از شهید محمد جواد تندگویان/ شاهد یاران، ش47، ص53 برگرفته از وبلاگ شهدا شرمنده ایم
عجب شبی ست که یک ماه منظر آوردند
برای هاشمیان باز مادر آوردند
زبس حسین دلش تنگ روی مادر بود
شبیه مادرش اینبار دختر آوردند
مثال عمه خود کافتخار حیدر بود
به دختران جهان دختری سرآوردند
درست مثل زمان تولد زهرا
سه آیه ای به بلندای کوثرآوردند
برای اینکه بگیرند گاهوارش را
هزار مریمُ آسیه از در آوردند
عجیب نیست که عباس ماه هدیه کند
شبی که حضرت زهرای دیگر آوردند
برای اینکه غزلهای حق شود کامل
سه بیت از صدُ چارده غزل درآوردند
اگرچه حضرت زهرا ز نسل احمد بود
رقیه را ولی از نسل حیدر آوردند
از این به بعد صفادر قبیله رایج شد
رقیه آمد و باب همه حوائج شد