دل نوشته ی 8: "استاد عشق"
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش***بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
..............................................................................................
درد عشقی کشیده ام که مپرس***زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار***دلبری برگزیده ام که مپرس
آن چنان در هوای خاک درش***می رود آب دیده ام که مپرس
بی تو در کلبه گدایی خویش***رنج هایی کشیده ام که مپرس
.............................................................................................
به جان زنده دلان سعدیا که ملک وجود***نیرزد آنکه دلی را زخود بیازاری
پیامبر خدا (ص) مى فرمایند: هر کس مصیبتى را بزرگ دانست آن مصیبت را با یاد آوری مصیبت من کوچک بشمرد. این مقایسه به مصیبت نبودن اختصاص ندارد. در هر مصیبتى می شود به این مقایسه دست زد و فشار سختیها را کاهش داد.
سلام خواهر خوبم
ممنون به خاطر معرفی این کتاب ان شاء الله که بتونم تهیش کنم و بخونم
التماس دعا یا زهرا سلام الله علیها