وسعت رحمت خداوند
ای خدیجه ! روز قیامت چون بنده را نزد خدا حاضر کنند ، خطاب می رسد; ای بنده من ! یادداری فلان روز و فلان شب چه کردی ؟ ! بنده عرض می کند ، بلی ، پروردگارا . پس یکی از گناهان او را به او اظهار می کنند و اقرار می کند ، تا به گناهانی می رسد که در کمال قباحت باشد ، پس بنده سر خجالت ، به زیر اندازد و عرق بر صورت او جاری شود . خداوند می فرماید : ای بنده من ! چرا جواب نمی گویی . عرض می کند : خدایا ! شرمسارم ، نمی توانم جواب گویم . خطاب می رسد : ای بنده من ! تو با این که گناه کار ولئیمی ، از من شرم می کنی ، ولی من با کریمی خود چگونه از تو شرم نکنم . ای بنده من ! تو را حیای ندامت و پشیمانی است و مرا حیای کرم . گناه میان دو حیاه بقایی ندارد . پس خداوند به کرم خود بنده را می آمرزد و داخل بهشت اش می کند .
منبع حدیث؛ همان ; به نقل از خزائن الاخبار و مجالس المتقین
سلام
با مطلبی با عنوان:
از دغدغه هایی پایین تر از تنه تا بالاتر از ابروی دختران و پسران جوان...
به آدرس:
http://farhangeparvaz.blog.ir/1394/01/30/h34324
منتظر نظرات شما...
یاعلی (ع)
باتشکر
فرهنگ پرواز