افتخار نسیم حیات پرور
بعد از آن که آدم را از خاک آفرید . ندا داد : ای فرشتگانم ! آدم را سجده کنید . همه از فروتنی ـ شناختی که از خلقت آدم پیدا کرده بودند ـ به امر خالق به سجده افتادند . و ابوالبشر را سجده نمودند و در مقابل او چهره به خاک نهادند . ولی شیطان ، آن ملکی که چند صد سال عبادت معبود کرده بود ، از دستور پروردگارش مخالفت و ابا کرد . ندا کرد : ای فرشته درگاهم ! سبب سجده نکردنت چیست ؟
گفت : خدایا ! مرا از آتش آفریدی اما او را از خاک ضعیف .
آری ! اصلیّت سوزنده او باعث تکبّر و خودپسندی گردید . و همه را در معرض نابودی می دید ، مگر خود را . و آشکارا به سرپیچی امر خداوند اقدام کرد; نخوت درونی خود را ظاهر کرد و از مخالفت و تکبّر پرده برداشت و نسبت به امر پروردگارش بی اعتنا بود .
و تو ای خریدار بهشت ، که افتخار نسیم حیات پرور و همیشه جاوید «روح» پروردگاری را به همرا داری ، آن رفیق دیرینه ، که در روز ازل قسم یاد کرد ، که در هر حال تنهایت نگذارد . و همیشه در تمام حالات ، دوشادوش بنی آدم القای وسوسه می کند ، تا اصالت آدمیّت را از آدمی بر حذر دارد; « اِنَّ الشّیطانَ یَجری مِنْ بَنی آدَم کمُجْرِیَ الدَّم; به درستی که شیطان همراه فرزندان آدم است ، مثل خونی که در رگ هایش می جوشد . » و خداوند از رهایی آن شیطان هم زاد به بنی آدم خطاب می کند :
یابَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَـنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَـنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُمْا لِباسَـهُما ;
ای فرزند آدم ! مبادا که شیطان شما را بفریبد ، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد که جامه عزّت از آنها برکند .
منبع؛ کتاب از ازل تا قیامت