زندگانی انسان
مثال مؤمن در دنیا، مثل جنین است در رحم مادر; چنان در آن خو گرفته است که گویى عالمى برتر و با صفاتر از شکم مادر نیست. از این رو پس از پایان عمر آن جهان یعنى نه ماه با اکراه و سختى همراه با ترس و گریه از آن مکان دل مى کند. پس از مدتى اندک با این دنیا انس گرفته و فراق آن را کراهت مى دارد و دیگر میل بازگشت به وطن نه ماهه خویش ندارد. مؤمنین نیز چنان به دنیا خو گرفته اند که دل کندن از آن برایش سخت و مرگ بر او ناپسند است. امّا پس از مرگ وقتى چشم اش به جمال نعمت هاى فرح بخش و دل انگیز برزخى روشن شد، به هیچ وجه حاضر نیست به وطن چند ساله خویش باز گردد.
بلى! اگر با زبان حال به بچه در شکم مادر بگویید در وراى این محل تو عالمى است که شکم مادر در نزد آن هیچ است، نمى تواند ادراک کند و بفهمد. هم چنین بر ما که لذات این دنیا را چشیده ایم و محسوس به این عالم هستیم شرح عوالم بعد ممکن ادراک نیست و پذیرش آن دیر باور است.
منبع؛ کتاب از ازل تا قیامت
1:فیض الاسلام، على نقى، نهج البلاغه ، کلمات قصار.