میراث

امام علی علیه السلام می فرمایند: گواراترین زندگی برای کسی است که به آن چه خداوند قسمت او کرده، خرسند و راضی باشد. غررالحکم و دررالکلم

میراث

امام علی علیه السلام می فرمایند: گواراترین زندگی برای کسی است که به آن چه خداوند قسمت او کرده، خرسند و راضی باشد. غررالحکم و دررالکلم

میراث

امام رضا علیه السلام فرمودند:
امام همدم و رفیق، پدری مهربان...
و همچون مادری دلسوز به نوزاد
و پناه بندگان در گرفتارى سخت است.

یا صاحب الزمان!
امام مهربانم، دوستت دارم.

..................................
السلام علیک یا اباعبدالله؛

شکرخدا که در پناه حسینم
گیتی از این خوشتر پناه ندارد...
...........................................
این روزها بیشتر می گویم:

****الهی رضاً بقضائک****
................................
مارا به دعا کاش نسازند فراموش
رندان سحرخیز که صاحب نفسانند
...............................
امام مهدی عج می فرمایند:
"بدرستی که من، سبب آسایش و امنیت
برای همه ی موجودات هستم،
همان طور که ستاره ها برای اهل آسمان
امان هستند."
الدرة الباهره 48/3
................................
ای کاش میشد برای مزارت گلدانی بیاوریم...
................................
"لایوم کیومک یا اباعبدالله ع"
...............................

«اَللَّهُمَّ!
إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ
فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا؛
خدایا!
ما شکایت به درگاهت می کنیم
از نبودن پیامبرمان که درود تو بر او و آلش باد!
و از غیبت ولیّ مان.»
........................................
اللهم عجل لولیک الفرج(الهی آمین)
........................................

آخرین نظرات
  • ۲۲ تیر ۹۵، ۱۴:۴۳ - ... یک بسیجی ...
    یاحق
نویسندگان

۱۴۶ مطلب توسط «حقیر» ثبت شده است

علیّ بن رئاب - که از راویان حدیث و از اصحاب امام صادق صلوات اللّه و سلامه علیه است - از آن حضرت روایت کند:
روزی شخصی به حضور شریف امام حسن مجتبی علیه السلام وارد شد و گفت:

چه چیزی حضرت موسی علیه السلام را در مقابل حضرت خضر علیه السلام عاجز و ناتوان کرد؟
امام مجتبی سلام اللّه علیه فرمود: مهمّ‏ترین آن، مسئله کنز آن دو برادر یتیم بود؛ و سپس حضرت دست خود را بر شانه آن شخص تازه وارد نهاد و اظهار داشت:

آرام باش و خوب مشاهده و دقّت کن.

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۶:۰۹
حقیر

در آغاز دوران بلوغ، تحصیلات علوم اسلامی را تازه شروع کرده بودم . در این سن، انسان نشاط و شادابی خاصی دارد، گاهی پیش از مباحثه و بعد از آن و یا قبل از درس، با دوستان می گفتیم و می خندیدیم . یکی از دوستانم که بزرگ شده جلسات مذهبی بود، و چند سالی از من بزرگتر بود با من هم مباحثه بود، وقتی ما می خندیدیم، می گفت فلانی حالا که در آغاز تحصیل علوم اسلامی هستیم، بهتر است خودمان را عادت بدهیم و نخندیم یا کمتر بخندیم . گفتم چرا؟ گفت این آیه قرآن است:

«فلیضحکوا قلیلا ولیبکوا کثیرا»; «باید کم بخندند و زیاد بگریند .»

ادامه رو ازدست ندهید

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۴ ، ۲۲:۳۱
حقیر

رهبر معظم انقلاب می فرمایند:

روح شما اگر در مقام تمثیل، مانند جسمی باشد، هر گناهی که انجام می‌دهید، ضربتی بر روح شما وارد می‌کند و زخمی به‌وجود می‌آورد. چرا آقا؟ چرا می‌گوییم گناه ضربت بر روح است؟

برای خاطر اینکه روح باید تعالی پیدا کند و گناه، هر آن چیزی است که روح انسانی را یک گام از تعالی و تکامل مورد نظرش بازمی‌دارد. درمقام مثل و تشبیه، می‌شود همین زخم خوردن، همین شکاف را بر پیکره‌ی روح تو به وجود آوردن. این گناه که شد، این نقیصه انجام گرفت...این روح او زخمی شد، ناقص شد، از کمال که غایةالآمال است دور افتاد؛

این گناه حالا باید مغفرت پیدا کند.

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۴ ، ۱۶:۰۵
حقیر

روایات به ما نوید می‌دهد که نباید روحیه‌مان را ببازیم. ابرقدرت ها با وجود تمام امکانات مادیشان، با این نیروهای سنگینشان، نمی توانند با ما کاری بکنند. ما پشتیبان داریم، وعده‌های خدا را داریم.

اگر ایمان داشته باشیم هیچوقت از این تهدیدها نمی‌ترسیم.البته خودمان را هم باید آماده کنیم.

یکی از وظایف سنگینی که به عهدة ماست دعا برای فرج حضرت بقیة الله (علیه السلام) است. فکر نکنید این یک دعای ساده است. می‌گوییم خدایا فرج امام زمان (علیه السلام) را نزدیک کن؛ یعنی داریم برای تغییر سرنوشت جهان دعا می‌کنیم. مسئله، فردی نیست، منطقه‌ای نیست، سرنوشت جهان به ظهور حضرت بستگی دارد. این دعا، از همة دعاها مهم‌تر و واجب‌تر و لازم‌تر است. اگر خواستیم برای دینمان دعا کنیم، باید برای فرج حضرت دعا کنیم. اگر برای دنیا دعا می‌کنیم باید برای فرج حضرت دعا کنیم. برای فرد یا جامعه، برای هرچه خواستیم دعا کنیم، باید بدانیم که رسیدن به همة این‌ها در گرو فرج آقا امام زمان (علیه السلام) است.

 اگر مراجع ما، بزرگان ما، تأکید دارند که فکرمان و دعاهایمان را روی فرج آقا امام عصر (ع) متمرکز کنیم، برای این است که ما را متوجه اهمیت موضوع کنند. این مسئله خیلی مهم است.

با خلوص نیت باید دعا کرد. قرآن می‌فرماید:«قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُم» (1)بگو پروردگارم برای شما اجری قائل نیست اگر دعای شما نباشد.باید دعا کرد. 

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۸
حقیر

زنگ زده بود که نمی تواند بییاید دنبالم .باید منطقه می ماند. خیلی دلم تنگ شده بود. آن قدر اصرار کردم تا قبول کردخودم بروم.من هم بلیت گرفتم و با اتوبوس رفتم اسلام آباد.کف آشپزخانه تمیز شده بود.همه‌ی میوه های فصل توی یخچال بود؛توی ظرفهای ملامین چیده بودشان .کباب هم آماده بود روی اجاق ،بالای یخچال یک عکس از خودش گذاشته بود ،بایک نامه .
وقتی می آمد خانه ، من دیگر حق نداشتم کار کنم .بچه را عوض می کرد .شیر براش درست میکرد سفره را می انداخت و جمع می کرد.پا به پای من می نشست لباسها را می شست ،پهن میکرد،خشک می کرد وجمع می کرد.
آن‌قدر محبت به پای زندگی می‌ریخت که همیشه بهش می‌گفتم «درسته کم می‌آی خونه، ولی من تا محبت‌های تو رو جمع کنم، برای یک ماه دیگه وقت دارم.»
نگاهم می‌کرد و می‌گفت «تو بیش‌تر از اینا به گردن من حق داری.» یک بار هم گفت «من زودتر از جنگ تموم می‌شم. وگرنه، بعد از جنگ به تو نشون می‌دادم تموم این روزها رو چه‌طور جبران می‌کنم.»


خاطره ای از همسر شهید ابراهیم همت، برگرفته از مجموعه کتب یادگاران

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۴
حقیر

......................

رهبر معظم انقلاب می فرمایند:

 من در دوران جوانی زیاد مطالعه میکردم. غیر از کتابهای درسی خودمان که مطالعه میکردم و میخواندم، کتاب تاریخ، کتابادبیات، کتاب شعر و کتاب قصّه و رمان هم میخواندم. به کتاب قصّه خیلی علاقه داشتم و خیلی از رمانهای معروف را در دورهنوجوانی خواندم. شعر هم میخواندم.

من با بسیاری از دیوانهای شعر، در دوره نوجوانی و جوانی آشنا شدم. به کتاب تاریخ علاقه داشتم و چون درس عربی میخواندم و با زبان عربی آشنا شده بودم، به حدیث هم علاقه داشتم....الان یادم افتاد که به کتابخانه آستان قدس هم مراجعه میکردم.

آستان قدس هم در مشهد، کتابخانه خیلی خوبی دارد. در دوره اوایل طلبگی - در همان سنین پانزده، شانزده سالگی - به آن‌جا مراجعه میکردم. گاهی روزها آن‌جا میرفتم - نزدیک آستان قدس است - و مشغول مطالعه میشدم؛ صدای اذان با بلندگو پخش میشد، به قدری غرق مطالعه بودم که صدای اذان را نمیشنیدم!

خیلی نزدیک بود و صدا خیلی شدید داخل قرائتخانه میآمد و ظهر میگذشت، بعد از مدتی میفهمیدیم که ظهر شده است!

با کتاب اُنس داشتم. البته الان هم که در سنین نزدیک شصت سالگی هستم - همان‌طور که گفتید بعضی از شما جای فرزند من هستید و بعضی مثل نوه من میمانید - از خیلی از نوجوانان بیشتر مطالعه میکنم!

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۷
حقیر

مرحوم شیخ صدوق، طبرسی و دیگر بزرگان به نقل از ابراهیم بن عبّاس حکایت کنند:
در طول مدّتی که در محضر مبارک امام علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام بودم و در محافل و مجالس گوناگون، همراه با آن حضرت شرکت داشتم، هرگز ندیدم سخنی و مطلبی در مسائل دین و امور مختلف از آن حضرت سؤال شود؛ مگر آن که بهتر و شیواتر از همه پاسخ می‏فرمود.و در همه علوم و فنون به طور کامل آگاه و آشنا بود؛ و نیز جوابی را که بیان می‏نمود در حدّ عالی قانع‏ کننده بود؛ و کسی را نیافتم که از او آشناتر باشد.
همچنین مأمون در هر فرصت مناسبی به شیوه‏های مختلفی، سعی داشت تا آن حضرت را مورد سؤال و آزمایش قرار بدهد؛ ولی امام علیه السلام در هیچ موردی درمانده نگشت؛ و بلکه در هر رابطه‏ ای که از آن حضرت سؤال می‏شد، به نحو صحیح و کامل پاسخ، بیان می‏فرمود.
و معمولاً مطالب و جواب سؤال‏هائی که حضرت بیان می‏فرمود، برگرفته شده از آیات شریفه قرآن بود.
آن حضرت قرآن را هر سه روز یک مرتبه ختم می‏کرد؛ و می‏فرمود:
اگر بخواهم، می‏توانم قرآن را کمتر از این مدّت هم ختم کنم و تلاوت نمایم.
ولیکن من به هر آیه‏ای از آیات شریفه قرآن که مرور می‏کنم درباره آن تأمّل می‏کنم و می ‏اندیشم، که پیرامون چه موضوعی می‏باشد، در چه رابطه یا حادثه‏ای سخن به میان آورده است؛ و در چه زمانی فرود آمده است.
و هرگز بدون تدبّر و تأمّل در آیات شریفه، از آن‏ها ردّ نمی‏شوم، به همین جهت است که مدّت سه روز طول می‏کشد تا قرآن را تلاوت و ختم کنم.


منبع؛  عیون أخبارالرّضا علیه السلام : ج 2، ص 180، ح 4

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۰
حقیر

روزی امام حسن مجتبی علیه السلام وارد اتاق مادرش، حضرت زهراء علیها السلام گردید، دید که مادرش در حال رکوع نماز است و برای مردها وزن‏های مؤمن با ذکر نامشان دعا می‏کند.گوش کرد، که دید مادرش فقط برای دیگران دعا می‏نماید و برای خویش، هیچ دعائی نمی‏فرماید، جلو آمد و اظهار داشت: ای مادر! چرا مقداری هم برای خودت دعا نمی‏کنی همان طوری که برای دیگران دعا می‏نمائی؟
حضرت زهراء سلام اللّه علیها پاسخ داد: ای فرزندم! اوّل ما باید به فکر نجات همسایه باشیم و سپس برای خود تلاش و دعا کنیم.


منبع:مستدرک الوسائل: ج 5، ص‏244، ح 1

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۱
حقیر

ر‌هبر معظم انقلاب: واقعیت دیگری که از آن نباید غفلت کرد، انگیزه‌های دینی در نسل امروز انقلاب است. یک‌ وقت است که ما پیرمردهایی که از دوره‌ی انقلاب باقی مانده‌ایم، ما انقلابی باقی مانده‌ایم اما جوانهای ما از دست رفته‌اند؛ می‌بینیم این‌جوری نیست. ما امروز، جوان انقلابی بسیار داریم، در سرتاسر کشور داریم، از همه‌ی قشرها داریم، در دانشگاه‌ها بسیار داریم، جوانی که هم متدین است، هم انقلابی است؛ به اعتقاد من این جوان از جوان انقلابی اولِ انقلاب شأنش بالاتر است. چرا؟ چون آن‌ روز اولاً آن انقلابِ با آن عظمت و پرهیجان اتفاق افتاده بود؛ ثانیاً آن‌روز اینترنت نبود، ماهواره نبود، این همه تبلیغات گوناگون نبود، این جوان در معرض این همه آسیب نبود، جوان امروز در معرض این همه آسیبها است؛ اینترنت جلوی او است، این همه تلاش دارد میشود برای اینکه این جوان را منحرف کنند، [اما] این جوان متدین باقی میمانَد؛ نمازخوان است، به نماز اهمیت میدهد، نمازِ شب میخواند، نافله میخواند، در مراسم مهم دینی شرکت میکند، پای انقلاب می‌ایستد، شعارهای از دل برآمده میدهد؛ اینها چیزهای مهمی است. نسل امروزِ انقلاب، به نظر ما یکی از افتخارات بزرگ است. این یک واقعیتی است، باید این را دید.

.

 «ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان بر همه مبارک»

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۹
حقیر

رهبر معظم انقلاب:من یک وقتی از امام (رضوان الله علیه) پرسیدم در این دعاهای مأثوری که وجود دارد، شما کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان می آید و دوست دارید. فرمودند: دعای کمیل و مناجات شعبانیه. اتفاقاً هر دو دعا هم مال ماه شعبان است؛ دعای کمیل که می دانید اصلاً ورود اصلی اش مال شب نیمه ی شعبان است، مناجات شعبانیه هم که از ائمه نقل شده، متعلق به ماه شعبان است. لحن این دو دعا به هم نزدیک است؛ هر دو عاشقانه است. در مناجات شعبانیه: «و ان ادخلتنی النّار اعملت اهلها انّی احبّک»؛ جهنم هم که من را ببری، فریاد می کشم تو را دوست دارم. و در دعای کمیل: «لان ترکتنی ناطقا لاضجّن الیک بین اهلها ضجیج الاملین و لاصرخنّ الیک صراخ المستصرخین و لابکینّ بکاء الفاقدین»؛ اگر به من در جهنم اجازه بدهی و نطق را از من نگیری، فریاد می کشم؛ فریادِ امیدواران، فریادِ دلدادگان و فریادِ دلباختگان را.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۰۱
حقیر