پسرکم!
بدان! کسی که گنجینه های آسمان و زمین در دست اوست تو را به دعا رخصت داده
و پذیرفتن دعایت را گردن نهاده و تو را فرموده از او خواهی تا به تو دهد و از اوطلبی تا تو را بیامرزد.
او میان تو و خود کسی را نگمارده تا تو را از وی بازدارد، و تو را ناگزیر نکرده که نزد او میانجی آری.
اگر گناه کردی از توبه ات باز نداشته و در کیفرت شتاب نکرده و چون بدو بازگردی سرزنشت نکند
و آن جا که رسوا شدنت سزاست، پرده ات را ندرد. در پذیرفتن توبه، بر تو سخت نگرفته
و حساب گناهت را نکشیده و از بخشایش نومیدت نکرده، بلکه بازگشتت را از گناه نیک شمرده
و هر گناهت را یکی و هر کار نیکویت را ده به حساب آورده و در بازگشت را به رویت گشاده.
چون بخوانی اش، آوایت را شنوَد و چون راز خود را با او در میان نهی، آن را داند.
پس حاجت خود بدو نمایی و آنچه در دل داری پیش او بگشایی و از اندوه خویش بدو شکایت آری
و خواهی تا غم تو را زداید و در کارها یاری ات نماید.
از گنجینه های رحمت او آن را خواهی که بخشیدنش از جز او نیاید؛
چون: افزودن مدت زندگانی و تن درستی ها و فراوانی روزی ها.