تبلیغ به خیر
تبلیغ گاهىمثبت است و گاهى منفى.تبلیغ مثبت دعوت مستقیم است به گناه یاطاعت قولاً یا فعلاً،تبلیغ منفى دعوت از طریق مخالف است یعنىانسان طورى به چیزى دعوت کند که منفِّر باشد یا طورى نهى کند کهمرغِّب باشد.اما اول مثل دعوتى که غالباً مبلغین نادان مردم را به دیندعوت مىکنند،دین[را]یک لولو و مظهر خشونت و عبوسى و سختىمعرفى مىکنند؛همیشه مىگویند حق طرفدار ندارد باطل طرفداردارد،حق پیش نمىرود باطل پیش مىرود،براى توجه دادن مردم به آخرت مظاهر نفرت انگیز دنیا را به رخ مردم مىکشند....و اما نهیى که ثمرهاش تشویق باشد،مثل اینکه انسان به یک آدم سرّ نانگهدار حرفى بزند وتوصیه کند که به کسى نگوید که بیشتر داعى پیدا مىکند به نقل و اشاعه.
در اعلانهاى تبلیغى گاهى از این حس بشر استفاده مىکنند،مثلاً توصیهمىکنند که فلان کتاب چون خیلى مهیج نوشته شده ضعیف القلبها نخوانند یا فلان فیلم را کودکان نبینند.همهء اینها به منظور تشویق وترغیب بیشتر مردم است.تبلیغ،چه قولى و چه عملى،باید به صورتى باشد که رغبت و شوق افراد را نسبت به کار خوب زیاد و نسبت به کاربد ایجاد نفرت کند.
چند چیز است که اثر معکوس مىدهد:
الف.ملامت و سرزنش،خصوصاً در مورد بچه اگر به صورت تحقیرباشد نه به صورت تحریک.
ب.فشار و ضغطه،عکس العمل مخالف ایجاد مىکند.
ج.با لحن منطقى انسان امر و نهى کند که طرف خیال کند او را ازسعادتى محروم مىکنند.
د.یکى دیگر تضییق فوق طاقت است(داستان عابدى کهتازه مسلمان را به مسجد برد و رها نمىکرد).وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ.
پیغمبر اکرم فرمود:ان هذا الدین لمتین فاوغل فیه برفق...یعنى کارى کندانسان با خودش یا غیر که او را خسته کند و عمل براى او یک کلفت وبار باشد نه یک کار مفرّح.
در اسلام مىگوید:مؤذن باید صیّت باشد.قرآن خوب است با لحنخوش خوانده شود،«گر تو قرآن به این نمط خوانى-ببرى رونقمسلمانى».سعدى داستانى نقل مىکند که مؤذن بدصدایى اذانمىگفت،یک نفر ترسا برایش هدیه آورد و گفت:از لطف شما متشکرمکه پسرم مدتى بود رغبت پیدا کرده بود به اسلام و در اثر شنیدن اذانشما از اسلام منصرف شد.
داستان آقاى ابریشمچى که دامادش با تاکسى تصادف کرده بود وآنچه به جاى غرامت خواست تعهد راننده بود به اینکه گناه نکند،بهترین راه تبلیغ و تشویق به پاکى است.
داستان رسول اکرم و مرد اعرابى که به آن حضرت سخن درشتى گفت و حضرت با لطف او را رام کرد و سپس مثال زد به کسى که شترشرمیده بود((داستان راستان)،شمارهء ١١ ).
٣ .اساس مطلب این است که توجه به عکس العمل باید داشته باشیم و قانون عکس العملهاى روحى را باید بشناسیم.روح مانند جسمعکس العمل دارد.توپ از زمین طبق قانون معین و فرمول معین قابلپیش بینى جستن مىکند.روحیهها نیز در شرایط معینى عکس العملتولید مىکنند.اینکه انسان فحش مىدهد و طرف هم به او فحشمىدهد عکس العمل روحى است.گاهى یک فحش برگردان دارد،نظیرگنبد مسجد شاه اصفهان که شش هفت بار صدا را منعکس مىکند.
لجاجت عکس العمل نشان دادن است.نباید کارى کرد که بچه یا بزرگرا به لجاجت وادار کنیم.
توی وب منتظرتون هستیم
مسابقه
جایزه...
graybud.blog.ir