دست نیاز
چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۴۵ ب.ظ
السلام علیک یا حسین بن علی ایها الشهید
از ازل در طلب ات، چشم ترم گفت: حسینـــ
هر کجا بال زدم، بال و پرم گفت: حسینـــ
مادرم داد به من درس محبت، اما
من حسینی شدم از بس پدرم گفت: حسینــــ
شیره مِهر تو خون شد به رگ ام شد جاری
خونِ دل اشک شد و در نظرم گفت: حسینـــ
تا گُل نام تو وا شد به لب ام، باز پدر
گفت: شکر تو خدایا! پسرم گفت: حسینــــ
هرچه دارم همه از لطف پدر بود که او
عوض قِصه به بالین سرم گفت: حسینــــ
این عجب نیست که یک بنده بَرَد نام تو را
که خدایِ ازل دادگر ام گفت: حسینــــ
تیغ ها نوحه خون از لب شان جاری شد
تا در آن لحظه که بانویِ حرم گفت: حسینـــــ
گفتم ای عشق مرا دستِ نیاز است دراز
طلب خویش به نزدِ که برم؟ گفت: حسینــــ
۹۴/۰۷/۲۹