روش درست برای به دست آوردن دلها
- " در این وقت شب چه کار داری ؟ "
- " زود وضو بگیر و جامهات را بپوش که برویم مسجد برای نماز " .
تازه مسلمان برای اولین بار در عمر خویش وضو گرفت ، و به دنبال رفیق
مسلمانش روانه مسجد شد . هنوز تا طلوع صبح خیلی باقی بود . موقع نافله
شب بود ، آن قدر نماز خواندند تا سپیده دمید و موقع نماز صبح رسید .
نماز صبح را خواندند و مشغول دعا و تعقیب بودند که هوا کاملا روشن شد .
تازه مسلمان حرکت کرد که برود به منزلش ، رفیقش گفت :
- " کجا میروی ؟ "
- " میخواهم برگردم به خانهام ، فریضه صبح را که خواندیم دیگر کاری
نداریم " .
- " مدت کمی صبر کن و تعقیب نماز را بخوان تا خورشید طلوع کند " .
- " بسیار خوب " .
تازه مسلمان نشست و آن قدر ذکر خدا کرد تا خورشید دمید . برخاست که
برود ، رفیق مسلمانش قرآنی به او داد و گفت : " فعلا مشغول
تلاوت قرآن باش تا خورشید بالا بیاید ، و من توصیه میکنم که امروز نیت
روزه کن ، نمیدانی روزه چقدر ثواب و فضیلت دارد ؟ "
کم کم نزدیک ظهر شد . گفت : " صبر کن چیزی به ظهر نمانده ، نماز ظهر
را در مسجد بخوان " . نماز ظهر خوانده شد . به او گفت : " صبر کن طولی
نمیکشد که وقت فضیلت نماز عصر میرسد ، آن را هم در وقت فضیلتش
بخوانیم " . بعد از خواندن نماز عصر گفت : " چیزی از روز نمانده " او
را نگاه داشت تا وقت نماز مغرب رسید . تازه مسلمان بعد از نماز مغرب
حرکت کرد که برود افطار کند . رفیق مسلمانش گفت : " یک نماز بیشتر
باقی نمانده و آن نماز عشاء است " صبر کن تا در حدود یک ساعت از شب
گذشته ، وقت نماز عشاء ( وقت فضیلت ) رسید ، و نماز عشاء هم خوانده شد
. تازه مسلمان حرکت کرد و رفت .
شب دوم هنگام سحر بود که باز صدای در را شنید که میکوبند ، پرسید : "
کیست ؟ "
- " من فلان شخص همسایهات هستم ، زود
وضو بگیر و جامهات را بپوش که به اتفاق هم به مسجد برویم " .
- " من همان دیشب که از مسجد برگشتم ، از این دین استعفا کردم . برو
یک آدم بیکارتری از من پیدا کن که کاری نداشته باشد ، و وقت خود را
بتواند در مسجد بگذراند . من آدمی فقیر و عیالمندم ، باید دنبال کار و
کسب روزی بروم " .
امام صادق بعد از اینکه این حکایت را برای اصحاب و یاران خود نقل کرد
، فرمود : به این ترتیب ، آن مرد عابد سختگیر ، بیچارهای را که وارد
اسلام کرده بود خودش از اسلام بیرون کرد . بنابراین شما همیشه متوجه این
حقیقت باشید که بر مردم تنگ نگیرید ، اندازه و طاقت و توانایی مردم را
در نظر بگیرید ، تا میتوانید کاری کنید که مردم متمایل به دین شوند و
فراری نشوند ، آیا نمیدانید که روش سیاست اموی برسختگیری و عنف و شدت
است ، ولی راه و روش ما بر نرمی و مدارا و حسن معاشرت و به دست آوردن دلهاست "
منبع: وسائل ، جلد 2 ، صفحه 494 ، باب " استحباب الرفق علی المؤمنین
" ، حدیث 3 و حدیث . 9