شفاعت
فرات بن ابراهیم از امام صادق (ع) روایت کرده است که جابر به پدرم حضرت امام باقر(ع) گفت فداى تو شوم حدیثى از براى من روایت کن در فضیلت جدۀ خود فاطمه (ع) که هرگاه به شیعیان نقل کنیم شاد شوند. حضرت فرمود خبر داد مرا پدرم از جدّم که حضرت رسول (ص) فرمود چون روز قیامت شود نصب کنند از براى انبیاء و رسل منبرها از نور و منبر من از همه منبرها بلندتر باشد. پس حق تعالى فرماید که خطبه بخوان. پس خطبهاى بخوانم که احدى از انبیاء و رسل مثل آن نشنیده باشند. پس از براى اوصیاء منبرها نصب کنند از نور و از براى وصىّ من على بن ابى طالب (ع) منبرى بگذارند از نور و منبر او از منبرهاى آنها بلندتر باشد. پس حق تعالى امر کند او را که خطبه بخوان. پس خطبهاى بخواند که هیچ یک از اوصیاء مثل آن نشنیده باشند. پس نصب کنند از براى اولاد انبیاء و مرسلین منبرها از نور. پس نصب کنند از براى دو پسرم و دو فرزندزادهام و دو ریحانۀ من منبرى از نور و بگویند به ایشان خطبه بخوانید. پس دو خطبه بخوانند که احدى از اولاد انبیاء و مرسلین مثل آنها نشنیده باشند. پس جبرئیل ندا کند
که کجاست فاطمه دختر محمّد (ص) ، کجاست خدیجه دختر خویلد، کجاست مریم دختر عمران، کجاست آسیه دختر مزاحم، کجاست امّ کلثوم مادر یحیى؛ همه برخیزند. پس حق تعالى فرماید اى اهل محشر امروز بزرگوارى از کیست؟ پس محمد و على و فاطمه و حسن و حسین (ع) گویند کرم و بزرگوارى از خداوند یگانۀ قهار است.
پس حق تعالى گوید اى اهل محشر من بزرگوارى را از براى محمد و على و فاطمه و حسن و حسین قرار دادهام، اى اهل محشر سرها به زیر اندازید و دیدهها بپوشانید که فاطمه به سوى بهشت مىخرامد. پس جبرئیل ناقهاى بیاورد از ناقههاى بهشت که دیبا بر او پوشانیده باشند و مهارش از مروارید تر باشد و جهازش از مرجان باشد، پس او را بخواباند در پیش روى فاطمه و بر آن سوار شود و حق تعالى صد هزار ملک بفرستد که از جانب راست او بروند و صد هزار ملک که از جانب چپ او روند و صد هزار ملک او را بر بالهاى خود بردارند تا او را به بهشت برسانند، چون به در بهشت رسد التفاتى به عقب فرماید. حق تعالى فرماید اى دختر حبیب من سبب التفات چیست. گوید پروردگارا مىخواستم قدر من در این روز معلوم شود. حق تعالى فرماید اى دختر حبیب من، برگرد به سوى محشر و نظر کن، هر کس در دل او محبت تو یا محبت ذرّیّۀ تو باشد دست او را بگیر و داخل بهشت کن. پس حضرت باقر (ع) فرمود به خدا قسم اى جابر، فاطمه در آن روز برچیند از محشر شیعیان و دوستان خود را چنانچه مرغ دانۀ خوب را از دانۀ بد جدا کند.
پس چون شیعیان آن حضرت به در بهشت رسند حق تعالى به دل ایشان افکند که روى به عقب گردانند. حق تعالى فرماید اى دوستان من، سبب التفات شما چیست و حال آنکه فاطمه دختر حبیب خود را شفیع شما گردانیدم. گویند پروردگارا مىخواستیم قدر ما نیز در مثل امروز ظاهر شود. پس ندا رسد که اى دوستان من برگردید و نظر کنید، هر که شما را دوست دارد براى محبت فاطمه (ع) یا آب داده باشد شما را براى محبت فاطمه (ع) یا غیبت کسى را از شما رد کرده باشد براى محبت فاطمه دست او را بگیرید و داخل بهشت نمائید. پس حضرت فرمود و اللّه باقى نماند در محشر مگر شکّاک یا کافر یا منافق، پس چون به میان طبقات جهنم درآیند ندا کنند فَمٰا لَنٰا مِنْ شٰافِعِینَ الخ: از براى ما شفیعى و صدیق حمیم و مهربانى نیست، کاش ما را به دنیا بازگشتى بود پس مىشدیم از مؤمنان. حضرت فرمود هیهات، آنچه طلب کردند هرگز نخواهد شد و دروغ مىگویند، وَ لَوْ رُدُّوا لَعٰادُوا لِمٰا نُهُوا عَنْهُ (انعام) : اگر به دنیا برگردند هرآینه عود کنند به آن اعمالى که ایشان را از آن منع کردند.
منبع روایات، کتاب کاشف الاسرار (طالقانی) صفحات448-450
منبع تصویر،پایگاه خبری فرهنگ انقلاب اسلامی